سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ختومات قرآنی

نماز جماعت

    نظر

یک نکته :

صدتا پیامک مهدوی برای دیگران بفرستی به اندازه ی یک نماز جماعت دل امام زمانت رو شاد نمی کنی!

در اهمیت نماز جماعت همین بس که:

1. پیامبر اکرم (ص) فرمود :
" بر یهود و نصارا سلام کنید و بر یهود امّت من سلام نکنید. پرسیدند : ای پیامبر ! یهود امت تو چه کسانی هستند؟ فرمود : آن ها که صدای اذان و اقامه را می شنوند ولی در نماز جماعت حاضر نمی شوند. "
(لئالی الاخبار، ج 4، ص 204)

2. رسول خدا (ص) فرمود:
"یک نماز با جماعت، بهتر از چهل سال نماز فرادی در خانه ‏است. پرسیدند: آیا فقط یک روز نماز؟ فرمود: بلکه یک نماز. "
(مستدرک الوسائل، ج 1 ص 488)


هاشمی رفسنجانی (بخوانید منافق جدید)

    نظر

دانشیک خبر موثق حکایت از آن دارد که روز چهارشنبه 2/4/89، مهندس میرحسین موسوی در جلسه هیئت موسس دانشگاه آزاد که در دفتر آقای هاشمی رفسنجانی و در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام تشکیل شده بود، شرکت کرده است. بعد از ورود وی به جلسه، آقای قمی به وی اعتراض کرده و می گوید براساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی شما دیگر عضو نیستید و موسوی می گوید، می دانم که عضو نیستم ولی با اصرار فراوان آقای جاسبی در جلسه شرکت کرده ام. در ادامه این گفت وگو، آقای هاشمی رفسنجانی، ضمن تمجید از مهندس موسوی ابراز می دارد حالا که ایشان آمده است، بهتر است که در جلسه بماند!!
در این جلسه که یک روز بعد از اعتراض گسترده دانشجویان به مصوبه غیرقانونی 134 نماینده به نفع دانشگاه آزاد، تشکیل شده بود، آقای هاشمی رفسنجانی می گوید «ما وقتی می خواستیم این دانشگاه را تاسیس کنیم پنج شش نفر بودیم که رفتیم به ثبت شرکت ها و اینجا را به ثبت رساندیم و از جهت قانونی و قانون ثبت شرکت ها، مالک محسوب می شویم و در صورت فوت ما فرزندان ما می توانند برای تصاحب دانشگاه اقدام نمایند. ما طبق قانون ثبت شرکت ها مالک هستیم و می توانیم این مال را وقف کنیم و اگر وقف را باطل کنند ممکن است فرزندان ما نسبت به مالکیت دانشگاه اقامه دعوی کنند!! آقای دکتر جاسبی هرجا می رود با استقبال گسترده دانشجویان و اساتید روبرو می شود و جمعیت زیادی به استقبال ایشان می آیند و از ایشان حمایت می کنند!! آقای جاسبی می گوید که ایشان در اوج محبوبیت!! است!»
آقای رفسنجانی در ادامه به پیشنهاد آقای جاسبی اشاره کرده و در توضیح این پیشنهاد می گوید؛
«پیشنهاد مشخص آقای جاسبی این است که به تعدادی که شورای عالی به هیئت امنا افزوده است به همین تعداد از سوی ما به هیئت امنا افزوده شود که اگر این اتفاق بیفتد مشکل حل می شود و مسائل همینطور می ماند.»
در این جلسه آقای جاسبی اظهار می دارد که «اگر وقف دانشگاه آزاد به نتیجه برسد، همه چیز در اختیار هیئت موسس باقی می ماند و اگر تعداد هیئت امنا هم افزایش یابد ما از جهت تعداد آرا در اکثریت هستیم و هیچ مشکلی پیدا نمی شود... من دیگر مسئول نخواهم بود اما در هیئت موسس شرکت می کنم و یک دفتر هم در دانشگاه آزاد خواهم داشت.» آقای جاسبی درباره رئیس آینده دانشگاه آزاد می گوید «تعدادی افراد همسو معرفی می کنیم که هرکدام انتخاب شوند برای ما فرق چندانی ندارد».
گفتنی است علاوه بر اظهارات و نقشه های غیرقانونی مورد اشاره برای مالکیت دانشگاه آزاد و تصاحب مبلغ نجومی 250 هزار میلیارد تومانی بیت المال که نه فقط درخور تقبیح بلکه شایسته پیگیری قضایی و جلوگیری از حیف و میل آشکار بیت المال است، حضور مهندس موسوی در این جلسه نیز معنی دار تلقی می شود، چرا که وی به عنوان عامل مستقیم سرویس های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس و ایفای نقش ستون پنجم دشمنان بیرونی و ده ها و صدها جنایت و خیانت، بایستی به محاکمه و مجازات کشیده شود و حال آن که از سوی آقای جاسبی و با حمایت آقای رفسنجانی به جلسه هیئت موسس دانشگاه آزاد دعوت شده است!! انتظار آن است که دستگاه قضایی مسئولیت قانونی و شرعی و ملی خود را در برخورد جدی با این خیانت آشکار، فراموش نکند. که مخصوصا با توجه به شخصیت برجسته و دلسوز آیت الله آملی لاریجانی امید است از این توطئه پیشگیری شود.


دست دادن خاتمی

    نظر
در حاشیه ادعای آقای خاتمی مبنی بر مونتاژی بودن فیلم دست دادن با زنان ایتالیایی

نویسنده این سطور در یکی از آموزشگاههای آزاد سینمایی کشور، دوره کوتاه کارگردانی سینما را گذرانده است. در حال حاضر هم دانشجوی یکی از دانشگاههای هنری کشور در رشته سینما هستم و ترم دوم این رشته را به پایان برده ام.
با این مقدمه فکر می کنم حق داشته باشم تا در ادعای جناب آقای خاتمی در مورد مونتاژی بودن فیلم مصافحه شان با زنان ایتالیایی خدشه وارد کنم. البته این خیلی خوشحال کننده است که ارزش های دینی و اخلاقی آنقدر در ایران زنده هستند که یک سیاستمدار وقتی فیلم دست دادنش با زنان نامحرم منتشر می شود، احساس کند لازم است  به جای توجیه، خود را از محتوای این فیلم تبرئه کند. اما از آقای خاتمی که همیشه شعار صداقت با مردم را سر می دهند و ملبس به لباس بزرگان دین هستند انتظار می رفت که به جای ادعای مونتاژی بودن  فیلم، از مردم معذرت خواهی می کردند تا خدای ناکرده علاوم بر لمس بدن نامحرم، به دروغگویی متهم نشوند. دیگر اینکه فیلم دست دادن با زنان ایتالیایی اولین فیلم آقای خاتمی از این نوع نیست. جای این سئوال وجود دارد که ایشان در مورد فیلم جشن هفته نامه چلچراغ و فیلم مراسمی که در سالن «اریکه ایرانیان» برگزار شد چه جوابی دارند که بدهند. بگذریم.

اما در مورد اینکه آیا فیلم اخیر مونتاژ هست یا خیر، باید اول مشخص شود که «مونتاژی بودن یک عکس یا فیلم» به چه معناست؟ اینکه مونتاژِی بودن عکس را هم در سئوالم مطرح می کنم بدین خاطر است که معمولاً به اشتباه، نوع مونتاژ در یک عکس به مونتاژ در یک فیلم، تعمیم داده می شود. اشتباهی که گویا آقای خاتمی هم به دامن آن غلطیده اند. در صورتی که مونتاژی بودن عکس مقوله ای جدا از مونتاژی بودن فیلم است.
مونتاژی بودن یک عکس، یعنی اینکه اجزایی را که در عالم واقع و در لحظه عکسبرداری در کنار هم نبوده اند، در یک تصویر به گونه ای در کنار هم قرار دهند که به نظر بیاید در لحظه ثبت عکس، در کنار یکدیگر بوده اند. این کار را زمانی تنها در لابراتوارهای عکاسی می شد انجام داد ولی امروز به نحوی راحتتر و با شکلی طبیعی تر می توان با یک برنامه گرافیکی کامپیوتری مثل برنامه «فتوشاپ» انجام داد. مثل عکسی که طرفداران جرج بوش در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، از جان کری (کاندیدای دموکرات) در کنار «ساندر لوی»، بنیانگذار کلیسای شیطان منتشر کردند که مشخص شد، مونتاژی از عکس یادگاری مرلین منسون (خواننده ضد خدا و مسیح) با «ساندر لوی» و عکسی از جوانی «جان کری» است.

اما مونتاژی بودن یک فیلم به چه معناست؟
کنار هم قرار دادن دو یا چند نما (پلان) را که الزاماً وحدت زمانی و مکانی ندارند، «مونتاژ» می گویند. ننتیجه این می شود که بیننده تصور می کند این چند پلان بی ربط، در مجموع یک زمان و یک مکان واحد را نشان می دهند. مثلاً می توان نمایی را از یک سیاستمدار که در قسمت تماشاگران یک ورزشگاه نشسته است فیلمبرداری کرد. در عالم واقع، سیاستمدار مثلاً مسابقه فوتبال را تماشا می کرده است، اما در این نما مشخص نیست که سیاستمدار چه صحنه ای را تماشا می کند. صحنه یک مسابقه فوتبال؟ صحنه رقص چند زن؟ صحنه اعدام؟ در این نما، فقط عمل تماشا کردن سیاستمدار را می بینیم.
حالا می توان نمای دومی را که از رقص چند زن در زمین چمن یک ورزشگاه گرفته شده است، پس از نمای مذکور از این سیاستمدار قرار داد و به عبارت معروف «مونتاژ» کرد. نتیجه این می شود که بیننده تصور می کند سیاستمدار به جای تماشای مسابقه فوتبال، دارد رقص زنان را تماشا می کند. نمونه ای از این مونتاژ را در فیلمی که از افتتاحیه بازیهای آسیایی در قطر تهیه شده بود دیدیم. نماهایی از حضور آقای احمدی نژاد در جایگاه تماشاگران با نماهایی از رقص چند زن در افتتاحیه بازیها مونتاژ شده بود. در حالی که بعداً مشخص شد آقای احمدی نژاد در زمان برنامه رقص، در ورزشگاه حضور نداشته است.
پس در مورد یک فیلم، وقتی عبارت «مونتاژ» را به کار می بریم، به طور ضمنی داریم از حداقل «دو» نمای مجزا صحبت می کنیم. اما آیا در فیلم دست دادن آقای خاتمی با زنان ایتالیایی با نماهایی مجزا روبه رو هستیم؟ مثلاً آیا در نمایی تک نفره و از رو به رو، آقای خاتمی را می بینیم که برای مصافحه دارد دست خود را جلو می برد و در نمای دوم، نمای بسته ای از مصافحه یک دست مردانه و یک دست زنانه را که صاحبان آنها در خارج از کادر قرار دارند می بینیم؟
متأسفانه چنین نیست و آقای خاتمی و زنانی که ایشان با آنها دست می دهند در دو نمای مختلف نیستند و کل ماجرای دست دادن در یک پلان دیده می شود. صحبت کردن از مونتاژ در چنین صحنه هایی، صرفاً نا آگاهی ادعا کننده را با مفاهیم بسیار معمولی و ساده سینمایی نشان می دهد. ندانستن این مفاهیم از کسی که سالها وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده است، جداً جای تأسف دارد.
برای کامل بودن بحث لازم است اشاره کنم تنها دو استثناء در مورد مونتاژی بودن «یک» پلان وجود دارد:
1-تکنیک پرده آبی که به پس زمینه فیلم مربوط می شود. مثل فیلمبرداری از سرنشینان یک اتوموبیل در استودیو و قرار دادن فیلم یک خیابان در پس زمینه آن به گونه ای که به نظر بیاید اتوموبیل در خیابان قرار دارد.
2- برقرار نشدن تماس بین سوژه هایی که در یک نما قرار دارند. مثلاً دو فردی که کنار هم نیستند و می خواهیم کنار هم بودن آنها را در «یک» نما نشان دهیم، نباید با یکدیگر دست بدهند یا یکدیگر را در آغوش بگیرند و یا با همدیگر کتک کاری کنند و... در غیر اینصورت طبیعی از آب در آمدن همین یک نما احتیاج به صرف هزینه ای هنگفت برابر هزینه دو سه فیلم سینمایی از نوع ایرانی آن را دارد که احتمالاً دست آخر باز هم ساختگی بودن آن قدری توی چشم خواهد زد. صرفنظر از هزینه میلیاردی چنین مونتاژی، متأسفانه سینمای ایران از تکنولوژِی انجام این کار محروم است و تنها کمپانیهای حرفه ای هالیوودی از پس انجام آن برمی آیند.
همانطور که می بینیم فیلم دست دادن آقای خاتمی با زنان ایتالیایی در حوزه این دو استثناء نمی گنجد.   منبع:وبلاگ صبح


فتنه‏های اخیر و تحلیلی جالب -3

    نظر

 دوباره این قسمت از سخنان گهر بار هاشمی در مشهد را با هم مرور می کنیم:

 خانم‌ها تا امروز مجال نداشتند که اقدامی کنند و الان اکثریت دانشگاه‌ها را اشغال کرده‌اند،‌ در حال حاضر در تجمعات نمی‌شود با خانم‌ها با خشونت برخورد کرد.

 بی اختیار به یاد آخرین حربه صلیبی ها در فتح آنجلس افتادم آنجا که " لشگر فواحش " را روانه خیابان های آندلس کردند و با ایجاد خانه های فحشا جامعه مسلمان پیشرو  و پیشرفته آن را از هم متلاشی ساختند. یک تکنیک موریانه گون ! پوک کردن نظام از دورن با آنچه که " استحاله فرهنگی " نامیده می شود.

حال این حربه به عنوان آخرین و قوی ترین فتنه دوباره به کار افتاده تا با کشیدن سطح منازعات به اجتماع وضعیت را از تعادل خارج سازند.

 اینجاست که چرایی سخن محمد خاتمی پیرامون بحران های اجتماعی را بهتر درک می کنیم.

 اگر بگوییم نسلی که اکنون بیشترین مشکل را در زمینه عفاف و حجاب دارد دست پروده ? سال چرخ توسعه اقتصاد لیبرال  و ? سال توسعه سیاسی و بسط اباهی گری به اسم آزادی بود سخن به گزافه نگفته ایم.

سربازان در قنداق هاشمی و خاتمی اکنون در طیف سنی ?? تا ?? سال بزرگترین لشگر برانداز را در مراکز آموزشی و سطوح مختلف اجتماعی اشغال کرده اند . یک پتانسیل عظیم که به راحتی و در احساسی ترین شرایط مقابل ارزش های بنیادین نظام قرار می گیرد .

از این پس انتظار می رود فتنه گران گسل های فعال  اجتماعی کشور علی الخصوص تهران را فعال تر کنند و گسل های نیمه فعال را با همت و تلاش مضاعف به جنب و جوش بیشتر وادارند و مطمئنا گسل های غیر فعال هم مورد بهره برداری آنها قرار خواهد گرفت.

دید بصیرانه مقام معظم رهبری و مردم مومن ایران اسلامی در زمینه کشف و خنثی سازی این فتنه ها  کاملا قابل تقدیر و تشکر بوده و امیدواریم منویات و رهنمودهای آن عزیز فرزانه با جدیت دنبال و پیگری شود تا کشور هرگز به گذشته عقب گرد نکند.

علی سمیعی

????/??/??


فتنه‏های اخیر و تحلیلی جالب -2

    نظر

در یک جمع بندی کلی ، می توان شاخصه های اساسی پدیده ای به نام  »بحران«

را در اشکال گوناگون آن در موارد زیر خلاصه کرد:

  ?-تهدید ارزش های بنیادین و منافع رادیکالی

 ?-محدودیت و فشردگی زمان

 ?-مورد آماج قرار گرفتن اهداف حیاتی

?-غافلگیری و استرس

 ?-مخدوش شدن اطلاعات

?- بروز وضعیت خاص روانشناختی - رفتاری از سوی نخبگان تصمیم ساز.

 ?-تغییر کارکردهای تمامی عناصر نظام اجتماعی- سیاسی و شکل گیری نقش های جدید.

 ?-ظهور ناگهانی وضعیت منتظره و یا غیرمنتظره.

 ?-ضرورت اتخاذ تصمیم برای پاسخ دادن.

همان طور که مشاهده می کنید این نوع تحقیقات قطعا در مراکزی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون هدف و شاخصه مشخص تهیه نشده است علی الخصوص که تهیه کنندگان این نوع تحقیقات افرادی شناسنامه دار در " مدیریت بحران " هستند.

شواهد و اسناد بسیار متقنی از طرح بحران سازی در کشور با پشتوانه ها و طرح ریزی های استراتژیک وجود دارد که می توان به آنها اشاره ای اجمالی کرد.

 

 موسوی در مصحبه با تایمز - یک روز قبل از انتخابات - چنین می گوید  :

عنوان مصاحبه مجله تایم با مهندس موسوی روز قبل از رای‌گیری :

(مردی که ممکن است احمدی‌نژاد را شکست دهد.)

لینک صفحه مصاحبه تایم با موسوی

(جوکلین و ناهید صیام دوست، ترجمه فضل‌الله توکلی، منتشر شده در 12 ژوئن 2009 - 22 خرداد 1388):

خبرنگار :

در جایگاه ریاست جمهوری، موسوی طبعاً به اندازه‌ی آیت‌الله علی خامنه‌ای قدرت نخواهد داشت. به خصوص در حوزه‌ی سیاست خارجی و امنیت ملی. اما او موکداً ابراز داشت که تجمعات خیابانی چشمگیر هفته‌های گذشته احتمالاً ماهیت ساختار قدرت را به نحوی بنیادین دگرگون خواهد ساخت و در واقع این اتفاق با فشار بر رهبر نسبت به پذیرش بیشتر افکار عمومی رخ خواهد داد.

خبرنگار :

ما پرسیدیم اگر انتخابات را ببازید، آن وقت چه می‌شود؟

موسوی :  

" تغییر از مدتی قبل آغاز شده است. تنها بخشی از آن به پیروزی در انتخابات مربوط می‌شود و بخش‌های دیگر ادامه خواهند یافت و هیچ عقبگردی در کار نخواهد بود. "

خبرنگار :

اگر شما پیروز نشوید، به این همه جوان که در خیابانها رقص کنان و لبخند بر لب و شادند، چه خواهید گفت؟ به تمام طرفداران خود اگر پیروز نشوید، چه خواهید گفت؟

این قسمت از مصاحبه در متن اصلی دو بار مورد تاکید قرا می گیرد !!

موسوی :

پیام من قبلاً به آنها رسیده است. تغییر از مدتی قبل آغاز شده است. تنها بخشی از این تغییر به پیروزی در انتخابات مربوط می‌شود. بخشهای دیگر ادامه خواهند یافت و هیچ عقبگردی در کار نیست.

پیش گویی های این طیف برمبانی یک طرح کاملا دقیق و از پیش تعیین شده بوده است و این موضوع وقتی عیان می شود که جنبه حقیقی آن چند روز بعد نمایان می گردد.

 

 در همین زمینه می توان به نامه هاشمی چند روز قبل از انتخابات به مقام معظم رهبری (روحی فداه) اشاره کرد که وی در قسمتی از نامه این چنین به آینده اشاره دارد :

هاشمی :

بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم.

 از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

 در همین راستا می توان به چند مورد دیگر هم اشاره کرد که به شکلی عجیب با ماهیت و خط مشی فتنه تطابق کامل دارد. از این دست پیشوگیی ها بسیار زیا است مثلا حرف عفت مرعشی به عنوان همسر ( رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام - رئیس مجلس خبرگان رهبری ) روز انتخابات قابل تامل است که اگر موسوی رای نیاورد بریزید توی خیابان ها ! البته این ها بیشتر گاف است تا پیشگویی ! جالب اینکه مهندس دکتر احمدی نژاد را " رمال " می نامید !!

محمد خاتمی روز جمعه ?? فروردین ???? در دیدار با گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران گفته بود:

"موقعیت کشور بعد از انتخابات بد است و ملت هزینه بسیار بالایی در این ایام پرداخته است؛ عواقب مدیریت موجود در جامعه مطلوب نیست و اگر چاره ای اندیشیده نشود، سال ??، سال بحران های اجتماعی خواهد بود."

در نگاه اول این تهدید کمی غلو آمیز و موهوم به نظر می رسد اما چه کسی است که نداند نقش شخص آقای خاتمی در اداره جریان فتنه چقدر مهم و تعیین کننده بوده و هست ؟!

نقش بی بدیل خاتمی در دو روز خونین که به زعم همه کارشناسان جزء خونین ترین روزهای تهران بود بسیار قابل بررسی و تامل است . ?? خرداد و ? دی (عاشورا) !

دعوت از مردم – بخوانید پیاده نظام آتش افروز – برای راهپیمایی – بخوانید جنگ خیابانی – در روز ??خرداد درست یک روز پس از نمازجمعه تاریخی مقام معظم رهبری (روحی فداه )  توسط  مجمع روحانیون مبارز با محوریت شخص آقای خاتمی و لغو آن ساعت ?? خود محکم ترین دلیل بر این مدعاست .

 زهر چشم دیگری که خاتمی از نظام  گرفت روز عاشورا بود . ماجرا از جایی جرقه خورد که عده ای به صورتی کاملا مشکوک مراسم شب عاشورا در حسینیه جماران را بر هم زدند تا بهترین بهانه برای داغ کردن فضا و ایجاد اغتشاش برای فردای آن فراهم شود ! ( شخص خاتمی با مهر  مورد هجوم همان عده ای قرار گرفت ) . انتقام این حرکت باورنکردی تر از هر اتفاق عجیب دیگری بود که فردای آن اتفاق افتاد !

تنگه های استراتژیک خیلی مهم هستند ! هوشیاری بدون کار موشکافانه و دقیق در عرصه هایی چون علوم انسانی می تواند وضعیت ? ماه فتنه را با بازیگران قدیمی و جدید بازطراحی و بازاجرا کند .

اما بیانات و رهنمود های شخص هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام – رئیس مجلس خبرگان رهبری ) هم در جای خود قابل بررسی بیشتری است.

دیدار دانشجویان عضو جامعه اسلامی دانشگاه‌های خراسان و تعدادی از دانشجویان دانشگاه آزاد با هاشمی رفسنجانی ساعت 15/50 تا 16/40 روز شنبه در آستانه عید غدیرخم و در تالار آئینه حرم امام رضا(ع) انجام گرفت و نکات قابل تاملی در این دیدار  به سمع و نظر جهانیان رسید !

هاشمی:

حکومت بسیج و سپاه دارد و این طرفی‌ها هم استاد،‌ دانشجو،‌ نخبه، کارگر و مدیر دارند و من نظرم این است که ما باید درگیری‌های خیابانی را با آزاد کردن رسانه‌ها به رسانه‌ها بکشانیم و احزاب و رسانه‌ها را طبق قانون آزاد کنیم.

هاشمی در این گاف تاریخی منویات پنهان شده در دلش را به خوبی آشکار ساخت تا خواب زدگان بدانند صلحی در کار نیست . تنها چیزی اکنون در دستور کار فتنه گران قرار گرفته موضوع " تجدید قوا " و زمینه سازی مجدد برای زدن ضربات بعدی است.

هاشمی در این قسمت از فرامایشاتش به نوعی برای حکومت چنگ و دندان نشان می دهد تا ما بفهمیم ایشان آنچنان که گفته می شود هم تنها ، منزوی یا دست خالی نیست ! ایشان هم استاد دارد ! هم دانشجو ، کارگر و مدیر !! پس نتیجه اینکه نباید حریم و خط قرمز ها را جا به جا کنیم ! و مهمترین قسمت فرمایشات ایشان تاکید بر کشیدن درگیری ها به رسانه هاست ! برآیند این عمل داغ شدن دوباره فضا و انفجار و تخلیه احساسات عده ای کم ظرفیت کف خیابان ها خواهد بود و این همان چیزی بوده و هست که آنها می خواهند  " بحران اجتماعی " ! تزلزل امنیت روانی در سطح خرد و کلان برای فلج کردن و سوخت دادن زمان دولت نامطلوب از نظر آنها !

ایشان در قسمتی دیگر از سخنرانی شان می فرمایند :

رئیس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه جامعه‌ای که ? الی ? میلیون دانشجو دارد، نمی‌تواند با فریب اداره شود، تصریح کرده بود : خانم‌ها تا امروز مجال نداشتند که اقدامی کنند و الان اکثریت دانشگاه‌ها را اشغال کرده‌اند،‌ در حال حاضر در تجمعات نمی‌شود با خانم‌ها با خشونت برخورد کرد و من از آن می‌ترسم که این قضایا به دبیرستان‌ها، خانه ها و کارگاه‌‌های تولیدی برسد و نظام باید بپذیرد و بحث‌ها را باز بگذارد.

دوستان و عزیزان ارزرشی خوب است با دقت این قسمت از حرف های هاشمی را چندباره مورد تحلیل قرار بدهند تا بدانند چرا دست دولت و ناجا برای برخورد با مظاهر بی حجابی بسته است ! این یک دام جدید برای ملتهب کردن فضا و جرقه زدن بر انبار باروت تهیه شده توسط همین کمیته کودتا است !

بسیار واضح و آشکار است یک طرح کاملا دقیق برای ایجاد بحران وجود داشته و دارد. " عمیق ترین سطح این بحران ها " برای کشور در نظر گرفته شده است یعنی " بحران اجتماعی " که در عین عمیق بودن بسیار با دوام و زهر آلود عمل می کند . تاکید ویژه بر نقش محوری بانوان بسیار قابل اهمیت است زیرا ثبات و بقاء هر جامعه ای مدیون خانواده هاست و مهمترین رکن یک خانواده زن آن خانواده است ! حال اگر به آمار طلاق ها و از هم گسیختگی های خانوادگی بعد از انتخابات در شهری مثل تهران توجه کنیم به خوبی درخواهیم یافت منظور از عمیق و زهرآلود بودن یک " بحران اجتماعی " چه می تواند باشد ؟!

 

مهندس موسوی در دیداری که با جمعی از ایثارگران !! داشتند چنین می فرمایند ! :

مضمون : دو نوع طراحی برای یک نقاش وجود دارد : یک وقت نقاش از اول می داند چه می خواهد بکشد و طراحی می کند و یک وقت هست نقاش یکسری خط بر روم بوم می کشد و در نهایت به یک طرح می رسد و به گمان من وضعیت جنبش سبز از نوع  دوم است !

 اگر با دقت به این ادبیات نظر بی افکنیم به خوبی مشخص است این حرف کاملا رمز آلود ، بدون پشتوانه واقعی زده نشده است . نقاش فتنه گر به خوبی میداند در صورت نقاشی کردن یک طرح آشکار ، حاکمیت نقش و نقشه هایشان را نقشی بر آب می کند لذا با این تاکتیک کار خود را به خوبی به پیش می برند . با یک تیر چند نشان زده می شود. هم کارها- فتنه گری هایشان - به خوبی پیش می رود هم حساسیت ها برانگیخته نخواهد شد اما در یک مقطع مشخص از طرح بهره برداری می شود که بی گمان آن زمان برای حاکمیت به هیچ وجه مطلوب نباشد .

 در حالی که همه هم  و غم دستگاه های ذیربط معطوف به کنترل و برخورد با فتنه گری فتنه گران در سطح اول – کوچه اول – است کادرسازان و تصیم سازان اصلی در پشت صحنه طرحی دیگر در می اندازند.

استفاده فتنه سازان از گسل های موجود در بطن اجتماع با توجه به تجربیات گذشته علی الخصوص سال پیش می تواند وضعیت را بشدت دگرگون کند.

سطوحی که بی شک مورد بهره برداری قرار خواهند گرفت در چند پازل اصلی طراحی شده اند که مهمترین آنها شکاف فرهنگی طبقاتی مابین قشر به اصطلاح نخبه و برخوردار جامعه که در اقلیت و فشار قرار دارند – به زعم خودشان – و قشر متدین و ندار که معمولا در سطوح متوسط و پایین تر از متوسط از لحاظ سطح برخورداری قرار دارند و به وقوع می پوندد ( به زعم آنها حتما این ها در رفاه هستند !! ) . سطح برخورد مطمئنا در یک بازه تعریف نشده و در حوزه های مختلف مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.

این برخورد ها در حوزه های اجتماعی با سیاسی کردن فرهنگ کشور به لیبرالیسم –اباهی گری – شروع شده و در نهایت با تقابل جدی دو خط درگیر ادامه خواهد یافت.

استفاده ابزاری از زنان در این راستا به طور جدی در دستور کار فتنه گران قرار گرفته است به همین جهت است که آنها تاکید ویژه ای روی آزادی داشتند و دارند.

 

:: سی (ن - م ) ای مبتذل !!


فتنه‏های اخیر و تحلیلی جالب - 1

بسم الله الرحمن الرحیم

در مطالب قبلی پیرامون آنچه که فتنه گران " بحران های اجتماعی  " می نامند سخن به میان آوردیم.

اما از آنجا که این موضوع دارای اهمیت فراوان است باز هم مجبورم در این زمینه یک پست و مطلب جدید را تخصیص بدهم باشد که مورد رضای خدا قرار بگیرد.

موج اول را انقلاب اسلامی رقم زد . موجی که هر چه از حرکتش می گذشت قدرتمندتر و سریع تر عمل می کرد . عرصه جهانی به یکباره با چالشی فزاینده رو به رو شد که تمامی منافع آنها را مورد حمله قرار می داد . بحرانی که قلب سیاه دنیای شیطانی غرب را زخم می زد و درد این زخم ها در پنجه کشیدن هایشان به صورت جهان نمایان می شد. جنگ ? ساله داخلی ? دفاع ? ساله و صدها نبرد ? رزم و پیکار که شبانه روز بین این دو قطب قدرت به وقع می پیوندد.

 

 دشمن بیکار نبوده و نیست . از میان به اصطلاح خودی ها یارگیری کرده و ضربات هولناکی را بر پیکر این انقلاب وارد می سازد. 

بحران همزاد و همراه عده ای در این مرز و بوم بوده است. محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود بارها با تکیه بر این موضوع از زیر بار انتقادات اساسی فرار کرد و در یک نقل قول معروف چنین گفته بود:

دولت من هر ? روز با یک بحران مواجه بود.

  

اینکه واژه بحران اینگونه بدون تجزیه و تحلیل مورد سوء استفاده برخی قرار گرفته و می گیرد امر خیلی مهمی نیست مهم آن است که بدانیم طیفی که اکنون به فتنه گران مشهور شده اند همواره با سوء  استفاده از این موضوع کار خود را به اشکال مختلف به پیش برده اند.

 وقتی در حاکمیت صاحب مقام و منصب بودند با این پوشش بر ضعف مدیریت خود سرپوش می گذاشتند و اگر در مقطعی با عدم همراهی مردم از صحنه حاکمیت حذف می شدند تمام سعی خود را مبذول می داشتند تا حاکمیت را با بحران مواجه سازند . وجه مشترک این دو مقطع استفاده ابزاری از بحران است .

 

 طیف مورد نظر استفاده بی محابا از واژه بحران را در هر مشکلی پیش پا افتاده ای رایج کردند و در نقطه مقابل بزرگترین چالش های به میراث گذاشته برای دولت کنونی را عادی به نمایش گذاشتند این همان تز ماکیاولیستی بود که اول بار توسط دانشوران یهود در پروتکل هایشان مورد تاکید قرار گرفت.

بحران از لحاظ واژه شناختی دارای تعاریف خاص خودش است این واژه دارای ابعاد مختلفی است که باید موشکافانه تر مورد بررسی قرار بگیرد.

در ساده ترین تعریف " اختلال حداکثری برای سازمان یا سیستم را بحران می نامند " آنجا که حیات آن سیستم یا سازمان به خطر می اندازد.

به قول استاد بزرگوار " حسن عباسی "  از مرحله " شرایط عادی " تا " بحران " چند گام وجود دارد :

?- وضعیت عادی (شرایط معمول و بدون مشکل )

?-وضعیت تنش ( اختلال حداقلی در یک سیستم )

?-وضعیت تشنج ( اختلال ماقبل حداکثری )

?- وضعیت بحران ( اختلال و مشکل حداکثری )

وقت و حوصله مطلب  اینجا اجازه نمی دهد بیشتر موضوع را بشکافیم اما آنچه که فتنه گران بر روی آن بسیار  تاکید داشتند و دارند همین بحران است.

مهمترین کاندیدای جبهه " نه احمدی نژاد "  - میر حسین موسوی - مهمترین دلیل خود برای حضور در انتخابات را  " وضعیت بحرانی کشور "  و احساس خطر کردن در این مورد عنوان می کرد.

ایشان در بحث های انتخاباتی بارها به بحث پیرامون این مورد خاص - بحران - اشاره داشتند.

  

از شکاف میان خانواده ها گفتند و از بحرانی بودن وضعیت اقتصاد ، از بحران گفتند و وضعیت بحرانی !

میرحسین موسوی : " این چه کاریست که میکنید ؟! دست می کنید توی یک خانواده یکی رو می گیرید یکی رو می گذارید ! یکی رو خودی می کنید یکی رو غیر خودی و ... " ) .

این حرف ها زمانی زده می شد که در عرصه واقعیت کسی خودی و غیر خودی نبود اما دیری نپایید که همه فهمیدند منظور مهندس چه بوده است ؟

دقت در واژگان مود استفاده ایشان و طیف فتنه گر به خوبی از یک واقعیت پرده بر می دارد .

اگر قرار باشد شما یک وضعیت را عملیاتی کنید در اولین گام احتیاج به زمینه سازی دارید . یک وضعیت بحرانی – به معنای حقیقی کلمه – زمانی پیش می آید که عموم جامعه با این موضوع درگیر شوند .

برای ایجاد یک " بحران اجتماعی "  که به عنوان " عمیق ترین سطح بحران " معرفی می شود شما احتیاج به باوراندن این موضوع دارید . در یک کشور سیاست زده مثل ایران هیچ مقطعی مناسب تر از انتخابات برای ایجاد بحران وجود ندارد.

مردم ایران مردمی مذهبی و در عین حال سیاسی هستند (سیاست و دیانت همزمان) این بزرگترین نقطه قوت کشور به حساب می آید و معمولا بزرگترین نقاط قوت مورد بزرگترین غفلت ها قرار می گیرند لذا دشمن با برنامه ریزی بسیار حساب شده و تئوریزه کردن این موضوع – در ذهن آحاد امت – کشو را با بزرگترین چالش پس از انقلاب مواجه ساخت.

تاکید ویژه میرحسین موسوی بر بحرانی نشان دادن فضای جامعه با کار علمی و قدرتمند رسانه ای دشمن کارگر افتاد و " عملیات شکاف دره " با خط کشی های پر رنگ نقاش بزرگ فتنه ، خط خطی شد. همان چیزی که خود وی مردم را از آن به شدت برحذر می داشت و دولت را برای این موضوع مورد شماتت قرار می داد.

حرکات بسیار حساب شده و پازل وار طیف فتنه گر به صورت گام به گام  اجرایی شد تا در نهایت فضا به سطحی از هیجان و التهاب - داغی-  رسید که می شد با یک تلنگر و جرقه کوچک کشور را تا مدت ها با بحرانی واقعی و نه در خیال مواجه ساخت.

به  قول استاد رحیم پور ازغدی (مضمون) : عده ای - مثل ما - در یک خیابان و در کوچه اول بر سر و کول هم میریزیم و و دعوا می کنیم در حالی که دو – سه کوچه پایین تر عده دیگری – کادرسازان فتنه – در حال انجام کار خود هستند !

همانطور که گفته شد بزرگترین ضربه از ناحیه ای وارد می شود که بزرگترین تغافل در آن وجود داشته باشد . در وضعیت کنونی یکی از بزرگترین نقاط ضعف ما که هنوز هم مورد غفلت است - علی رقم تاکید ویژه رهبری معظم - و گوشزد کردن این تنگه خطرناک دانشگاه هاست. دانشگاه هایی که با علم سکولار ، اساتید سکولارتر و در کل فضا و سیستم فرهنگی سکولار عظیم ترین کادرسازی را برای فتنه گران انجام می دهد.

 

 در یک تحقیق علمی پیرامون " بحران " به جزوه بسیار جالبی برخورد کردم . یک مقاله کامل و جامع پیرامون " مدیریت بحران " در آرشیو بخش تحقیقات و مقاله های " مجمع تشخیص مصلحت نظام " در دسترس عموم قرار گرفته بود . این مقاله راهنمایی کامل برای ایجاد بحران در یک جامعه می توانست و می تواند باشد. موضوع وقتی جالب تر شد که در بخش منابع به اسم دکتر  " محمد رضا تاجیک " برخوردم و این موضوع را بشدت جالب تر می کرد ! پیشنهاد می کنم در صورت داشتن وقت این قسمت های برگزیده را حتما مطالعه کنید .

در بخش هایی از این مقاله می خوانید :

نویسندگان مختلف تعاریف و توصیفات متفاوتی از بحران کرده اند ، یک ضربه شدید به سیستم که آن را از تعادل خارج کند  » : مانند یک دسته حوادث » یا  « یک نوع مرز ،  نقطه عطف یا گردش » یا « یک دسته حوادث و واقعی که به سرعت حادث شده و تعادل نیروها را در سیستم کلی یا سیستم های فرعی ، بیش از حد متعارف (بیش از متوسط) بر هم زده و شانس و احتمال و امکان تشدید تخاصم در سیستم را به حداکثر می رساند.

در ادامه به بحث های جالب تری بر می خوریم : 

تعریف بحران در مدل تحریک – واکنش به کیفیت رفتار و سلوک تصمیم گیرندگان یعنی درک و احساسشان از علائم محرکه و واکنش آنان در مقابل تحریک انجام شده مربوط می شود . به عبارت دیگر در این چارچوب بحران عبارت است از وضعیتی که:

 ?- هدف های عالی و حیاتی واحد تصمیم گیرنده را تهدید می کند.

 ?- زمان واکنش را برای اتخاذ تصمیم محدود می کند.

 ?- عناصر و عوامل تصمیم گیرنده را با بروز ناگهانی خود غافلگیر می کند.

بحران ها ممکن است برای یک مملکت مخاطرات عمده ای در برداشته باشند. به ویژه اگر هیات رهبری فاقد ظرفیت تخصص و صلاحیت برخورد با آنها باشد . نداشتن تجربه و تخصص باعث می شود که تصمیمات براساس قضاوت ها و برداشت های ناصحیح و بی پایه گرفته شود و در نتیجه این ندانم کاری ها شرایطی به وجود آید که منافع ملی و امنیت و حیثیت یک کشور دستخوش هرج و مرج و تاخت و تازهای بیگانه قرار گیرد.

 دقت در تک تک جملات شکی باقی نمی گذارد که این جزوه برای بحران زایی است نه حل بحران !

در ادامه مقاله چنین آمده است :

یک تغییر روانشناختی، یک حمله ناگهانی ، افزایش کوشش های دیپلماتیک، شروع جنگ ، کودتا، فروپاشی دولت ها، احتمال روز افزون بروز ناآرامی و شورش ، تظاهرات خشونت آمیز ، خیزش های اجتماعی، ترور نخبگان سیاسی ، ناکامی و بنبست اقتصادی فجایع زیست محیطی ، عدم پاسخگویی به تقاضاهای مشروع اقشار مختلف جامعه، برخوردهای قومی- نژادی، جنبش دانشجویی، فروپاشی هاله های مشروعیت و مقبولیت نظام ، چالش های غیرقاعده مند جناح های سیاسی و ... هر یک می توانند منشأ بحرانی بس توفنده و مخرب باشند.

دکتر تاجیک به عنوان فردی که از سوابق امنیتی – اطلاعاتی برخوردار است به خوبی می داند که جزوه ای اینچنین مهم می تواند در اختیار چه کسانی قرار بگیرد اما به شکلی کاملا عامدانه نقاط ضعف و به قولی " گرا " های سیستم حکومتی را یک به یک بر می شمرد و در ادامه مطلب بیشتر به این واقعیت پی می بریم چرا ایشان توسط سیستم امنیتی به عنوان مجرم مورد پی گرد و مجازات قرار گرفت !

قسمت دیگری از مقاله فوق الذکر :

در سطح تحلیل ملی ، بحران، ممکن است سطح و لایه ای خاص از نظام سیاسی - اجتماعی را مأمن و ماورای تولد و رشد خود قرار داده و بسته به هویت ، زمینه(سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و ( ... ظاهر شود. از این منظر بحران ها را می توان هم به بحران های سطح اول و بحران های سطح دوم تقسیم کرد و هم به گونه موضوعی به بحران های اجتماعی، بحران های سیاسی و ... اشاره کرد.

بحران سطح اول به بحرانی اطلاق می شود که:

 در ذهن و رفتار نخبگان تصمیم ساز رخ می نماید ...

بحران سطح اول ، معمولاً منشاتی اندرونی دارد ، از بالا به پایین عمل می کند، شدتی بالا ، دامنه و گسترده ای فراخ و تأثیر و درآمدی بس عمیق و پایا دارد . صاعقه وار حادث می شود ، توفان وار تخریب می کند ،... و گمنام و بدنام خودی و بیگانه ، دوست و دشمن را همنشین و جانشین و هم سرنوشت می سازد.

 بحران سطح دوم ، بحرانی است که:

  ریزبدنه های یک نظام را مورد هجمه قرار می دهد، از زیر می جوشد، کانون های متعدد قدرت و مقاومت را به خدمت می گیرد.....

 بحران سطح سوم ، بحرانی است که:

 در ذهنیت عمومی جامعه نشت کرده، عنان هر نوع انگاره پردازی و تصویرسازی را از مدیران بحران سلب کرده، بهمن وار بر دامنه و گستره و قدرت تخریبش افزوده می شود و موانع و خاکریز های مسیرش را یکی بعد از دیگری در ضخامت و پهنای خود محو و مستحیل می سازد. با رویکرد و اعتباری متفاوت ، بحران ناظر بر دو سطح خرد و کلان است. در سطح کلان یک بحران فراملی به تغییر وضعیتی اطلاق می شود که به وسیله افزایش شدت روابط دوسویه (تعاملی (مخرب میان دو متخاصم و یا بیشتر ایجاد شده و در آن احتمال بالای تخاصم نظامی در زمان صلح می رود. این تعامل های ستیزشی، روابط موجود میان رقیبان را بی ثبات کرده و چالشی را به ساختار موجود نظام جهانی و یک نظام فرعی تحمیل می کند. یک بحران در سطح خرد ، مبتنی بر داده های ادراکی است .

به راحتی می توان دریافت که چگونه این " گرا " ها جنبه اجرایی پیدا می کند وقتی در هر سه سطح مورد اشاره نگارنده کشور در یک سال گذشته با چالش بسیار جدی مواجه شد . در اینجا فقط بر سر فصل ها اشاره شد شما می توانید حدیث مفصلی از این نوع مشاوره ها را در صندوقچه اسرار فتنه گران بیابید که راهکار اجرایی را نیز ضمیمه تحلیل کرده اند !

قسمت دیگری از مقاله :