سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ختومات قرآنی

فتنه‏های اخیر و تحلیلی جالب - 1

بسم الله الرحمن الرحیم

در مطالب قبلی پیرامون آنچه که فتنه گران " بحران های اجتماعی  " می نامند سخن به میان آوردیم.

اما از آنجا که این موضوع دارای اهمیت فراوان است باز هم مجبورم در این زمینه یک پست و مطلب جدید را تخصیص بدهم باشد که مورد رضای خدا قرار بگیرد.

موج اول را انقلاب اسلامی رقم زد . موجی که هر چه از حرکتش می گذشت قدرتمندتر و سریع تر عمل می کرد . عرصه جهانی به یکباره با چالشی فزاینده رو به رو شد که تمامی منافع آنها را مورد حمله قرار می داد . بحرانی که قلب سیاه دنیای شیطانی غرب را زخم می زد و درد این زخم ها در پنجه کشیدن هایشان به صورت جهان نمایان می شد. جنگ ? ساله داخلی ? دفاع ? ساله و صدها نبرد ? رزم و پیکار که شبانه روز بین این دو قطب قدرت به وقع می پیوندد.

 

 دشمن بیکار نبوده و نیست . از میان به اصطلاح خودی ها یارگیری کرده و ضربات هولناکی را بر پیکر این انقلاب وارد می سازد. 

بحران همزاد و همراه عده ای در این مرز و بوم بوده است. محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری خود بارها با تکیه بر این موضوع از زیر بار انتقادات اساسی فرار کرد و در یک نقل قول معروف چنین گفته بود:

دولت من هر ? روز با یک بحران مواجه بود.

  

اینکه واژه بحران اینگونه بدون تجزیه و تحلیل مورد سوء استفاده برخی قرار گرفته و می گیرد امر خیلی مهمی نیست مهم آن است که بدانیم طیفی که اکنون به فتنه گران مشهور شده اند همواره با سوء  استفاده از این موضوع کار خود را به اشکال مختلف به پیش برده اند.

 وقتی در حاکمیت صاحب مقام و منصب بودند با این پوشش بر ضعف مدیریت خود سرپوش می گذاشتند و اگر در مقطعی با عدم همراهی مردم از صحنه حاکمیت حذف می شدند تمام سعی خود را مبذول می داشتند تا حاکمیت را با بحران مواجه سازند . وجه مشترک این دو مقطع استفاده ابزاری از بحران است .

 

 طیف مورد نظر استفاده بی محابا از واژه بحران را در هر مشکلی پیش پا افتاده ای رایج کردند و در نقطه مقابل بزرگترین چالش های به میراث گذاشته برای دولت کنونی را عادی به نمایش گذاشتند این همان تز ماکیاولیستی بود که اول بار توسط دانشوران یهود در پروتکل هایشان مورد تاکید قرار گرفت.

بحران از لحاظ واژه شناختی دارای تعاریف خاص خودش است این واژه دارای ابعاد مختلفی است که باید موشکافانه تر مورد بررسی قرار بگیرد.

در ساده ترین تعریف " اختلال حداکثری برای سازمان یا سیستم را بحران می نامند " آنجا که حیات آن سیستم یا سازمان به خطر می اندازد.

به قول استاد بزرگوار " حسن عباسی "  از مرحله " شرایط عادی " تا " بحران " چند گام وجود دارد :

?- وضعیت عادی (شرایط معمول و بدون مشکل )

?-وضعیت تنش ( اختلال حداقلی در یک سیستم )

?-وضعیت تشنج ( اختلال ماقبل حداکثری )

?- وضعیت بحران ( اختلال و مشکل حداکثری )

وقت و حوصله مطلب  اینجا اجازه نمی دهد بیشتر موضوع را بشکافیم اما آنچه که فتنه گران بر روی آن بسیار  تاکید داشتند و دارند همین بحران است.

مهمترین کاندیدای جبهه " نه احمدی نژاد "  - میر حسین موسوی - مهمترین دلیل خود برای حضور در انتخابات را  " وضعیت بحرانی کشور "  و احساس خطر کردن در این مورد عنوان می کرد.

ایشان در بحث های انتخاباتی بارها به بحث پیرامون این مورد خاص - بحران - اشاره داشتند.

  

از شکاف میان خانواده ها گفتند و از بحرانی بودن وضعیت اقتصاد ، از بحران گفتند و وضعیت بحرانی !

میرحسین موسوی : " این چه کاریست که میکنید ؟! دست می کنید توی یک خانواده یکی رو می گیرید یکی رو می گذارید ! یکی رو خودی می کنید یکی رو غیر خودی و ... " ) .

این حرف ها زمانی زده می شد که در عرصه واقعیت کسی خودی و غیر خودی نبود اما دیری نپایید که همه فهمیدند منظور مهندس چه بوده است ؟

دقت در واژگان مود استفاده ایشان و طیف فتنه گر به خوبی از یک واقعیت پرده بر می دارد .

اگر قرار باشد شما یک وضعیت را عملیاتی کنید در اولین گام احتیاج به زمینه سازی دارید . یک وضعیت بحرانی – به معنای حقیقی کلمه – زمانی پیش می آید که عموم جامعه با این موضوع درگیر شوند .

برای ایجاد یک " بحران اجتماعی "  که به عنوان " عمیق ترین سطح بحران " معرفی می شود شما احتیاج به باوراندن این موضوع دارید . در یک کشور سیاست زده مثل ایران هیچ مقطعی مناسب تر از انتخابات برای ایجاد بحران وجود ندارد.

مردم ایران مردمی مذهبی و در عین حال سیاسی هستند (سیاست و دیانت همزمان) این بزرگترین نقطه قوت کشور به حساب می آید و معمولا بزرگترین نقاط قوت مورد بزرگترین غفلت ها قرار می گیرند لذا دشمن با برنامه ریزی بسیار حساب شده و تئوریزه کردن این موضوع – در ذهن آحاد امت – کشو را با بزرگترین چالش پس از انقلاب مواجه ساخت.

تاکید ویژه میرحسین موسوی بر بحرانی نشان دادن فضای جامعه با کار علمی و قدرتمند رسانه ای دشمن کارگر افتاد و " عملیات شکاف دره " با خط کشی های پر رنگ نقاش بزرگ فتنه ، خط خطی شد. همان چیزی که خود وی مردم را از آن به شدت برحذر می داشت و دولت را برای این موضوع مورد شماتت قرار می داد.

حرکات بسیار حساب شده و پازل وار طیف فتنه گر به صورت گام به گام  اجرایی شد تا در نهایت فضا به سطحی از هیجان و التهاب - داغی-  رسید که می شد با یک تلنگر و جرقه کوچک کشور را تا مدت ها با بحرانی واقعی و نه در خیال مواجه ساخت.

به  قول استاد رحیم پور ازغدی (مضمون) : عده ای - مثل ما - در یک خیابان و در کوچه اول بر سر و کول هم میریزیم و و دعوا می کنیم در حالی که دو – سه کوچه پایین تر عده دیگری – کادرسازان فتنه – در حال انجام کار خود هستند !

همانطور که گفته شد بزرگترین ضربه از ناحیه ای وارد می شود که بزرگترین تغافل در آن وجود داشته باشد . در وضعیت کنونی یکی از بزرگترین نقاط ضعف ما که هنوز هم مورد غفلت است - علی رقم تاکید ویژه رهبری معظم - و گوشزد کردن این تنگه خطرناک دانشگاه هاست. دانشگاه هایی که با علم سکولار ، اساتید سکولارتر و در کل فضا و سیستم فرهنگی سکولار عظیم ترین کادرسازی را برای فتنه گران انجام می دهد.

 

 در یک تحقیق علمی پیرامون " بحران " به جزوه بسیار جالبی برخورد کردم . یک مقاله کامل و جامع پیرامون " مدیریت بحران " در آرشیو بخش تحقیقات و مقاله های " مجمع تشخیص مصلحت نظام " در دسترس عموم قرار گرفته بود . این مقاله راهنمایی کامل برای ایجاد بحران در یک جامعه می توانست و می تواند باشد. موضوع وقتی جالب تر شد که در بخش منابع به اسم دکتر  " محمد رضا تاجیک " برخوردم و این موضوع را بشدت جالب تر می کرد ! پیشنهاد می کنم در صورت داشتن وقت این قسمت های برگزیده را حتما مطالعه کنید .

در بخش هایی از این مقاله می خوانید :

نویسندگان مختلف تعاریف و توصیفات متفاوتی از بحران کرده اند ، یک ضربه شدید به سیستم که آن را از تعادل خارج کند  » : مانند یک دسته حوادث » یا  « یک نوع مرز ،  نقطه عطف یا گردش » یا « یک دسته حوادث و واقعی که به سرعت حادث شده و تعادل نیروها را در سیستم کلی یا سیستم های فرعی ، بیش از حد متعارف (بیش از متوسط) بر هم زده و شانس و احتمال و امکان تشدید تخاصم در سیستم را به حداکثر می رساند.

در ادامه به بحث های جالب تری بر می خوریم : 

تعریف بحران در مدل تحریک – واکنش به کیفیت رفتار و سلوک تصمیم گیرندگان یعنی درک و احساسشان از علائم محرکه و واکنش آنان در مقابل تحریک انجام شده مربوط می شود . به عبارت دیگر در این چارچوب بحران عبارت است از وضعیتی که:

 ?- هدف های عالی و حیاتی واحد تصمیم گیرنده را تهدید می کند.

 ?- زمان واکنش را برای اتخاذ تصمیم محدود می کند.

 ?- عناصر و عوامل تصمیم گیرنده را با بروز ناگهانی خود غافلگیر می کند.

بحران ها ممکن است برای یک مملکت مخاطرات عمده ای در برداشته باشند. به ویژه اگر هیات رهبری فاقد ظرفیت تخصص و صلاحیت برخورد با آنها باشد . نداشتن تجربه و تخصص باعث می شود که تصمیمات براساس قضاوت ها و برداشت های ناصحیح و بی پایه گرفته شود و در نتیجه این ندانم کاری ها شرایطی به وجود آید که منافع ملی و امنیت و حیثیت یک کشور دستخوش هرج و مرج و تاخت و تازهای بیگانه قرار گیرد.

 دقت در تک تک جملات شکی باقی نمی گذارد که این جزوه برای بحران زایی است نه حل بحران !

در ادامه مقاله چنین آمده است :

یک تغییر روانشناختی، یک حمله ناگهانی ، افزایش کوشش های دیپلماتیک، شروع جنگ ، کودتا، فروپاشی دولت ها، احتمال روز افزون بروز ناآرامی و شورش ، تظاهرات خشونت آمیز ، خیزش های اجتماعی، ترور نخبگان سیاسی ، ناکامی و بنبست اقتصادی فجایع زیست محیطی ، عدم پاسخگویی به تقاضاهای مشروع اقشار مختلف جامعه، برخوردهای قومی- نژادی، جنبش دانشجویی، فروپاشی هاله های مشروعیت و مقبولیت نظام ، چالش های غیرقاعده مند جناح های سیاسی و ... هر یک می توانند منشأ بحرانی بس توفنده و مخرب باشند.

دکتر تاجیک به عنوان فردی که از سوابق امنیتی – اطلاعاتی برخوردار است به خوبی می داند که جزوه ای اینچنین مهم می تواند در اختیار چه کسانی قرار بگیرد اما به شکلی کاملا عامدانه نقاط ضعف و به قولی " گرا " های سیستم حکومتی را یک به یک بر می شمرد و در ادامه مطلب بیشتر به این واقعیت پی می بریم چرا ایشان توسط سیستم امنیتی به عنوان مجرم مورد پی گرد و مجازات قرار گرفت !

قسمت دیگری از مقاله فوق الذکر :

در سطح تحلیل ملی ، بحران، ممکن است سطح و لایه ای خاص از نظام سیاسی - اجتماعی را مأمن و ماورای تولد و رشد خود قرار داده و بسته به هویت ، زمینه(سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و ( ... ظاهر شود. از این منظر بحران ها را می توان هم به بحران های سطح اول و بحران های سطح دوم تقسیم کرد و هم به گونه موضوعی به بحران های اجتماعی، بحران های سیاسی و ... اشاره کرد.

بحران سطح اول به بحرانی اطلاق می شود که:

 در ذهن و رفتار نخبگان تصمیم ساز رخ می نماید ...

بحران سطح اول ، معمولاً منشاتی اندرونی دارد ، از بالا به پایین عمل می کند، شدتی بالا ، دامنه و گسترده ای فراخ و تأثیر و درآمدی بس عمیق و پایا دارد . صاعقه وار حادث می شود ، توفان وار تخریب می کند ،... و گمنام و بدنام خودی و بیگانه ، دوست و دشمن را همنشین و جانشین و هم سرنوشت می سازد.

 بحران سطح دوم ، بحرانی است که:

  ریزبدنه های یک نظام را مورد هجمه قرار می دهد، از زیر می جوشد، کانون های متعدد قدرت و مقاومت را به خدمت می گیرد.....

 بحران سطح سوم ، بحرانی است که:

 در ذهنیت عمومی جامعه نشت کرده، عنان هر نوع انگاره پردازی و تصویرسازی را از مدیران بحران سلب کرده، بهمن وار بر دامنه و گستره و قدرت تخریبش افزوده می شود و موانع و خاکریز های مسیرش را یکی بعد از دیگری در ضخامت و پهنای خود محو و مستحیل می سازد. با رویکرد و اعتباری متفاوت ، بحران ناظر بر دو سطح خرد و کلان است. در سطح کلان یک بحران فراملی به تغییر وضعیتی اطلاق می شود که به وسیله افزایش شدت روابط دوسویه (تعاملی (مخرب میان دو متخاصم و یا بیشتر ایجاد شده و در آن احتمال بالای تخاصم نظامی در زمان صلح می رود. این تعامل های ستیزشی، روابط موجود میان رقیبان را بی ثبات کرده و چالشی را به ساختار موجود نظام جهانی و یک نظام فرعی تحمیل می کند. یک بحران در سطح خرد ، مبتنی بر داده های ادراکی است .

به راحتی می توان دریافت که چگونه این " گرا " ها جنبه اجرایی پیدا می کند وقتی در هر سه سطح مورد اشاره نگارنده کشور در یک سال گذشته با چالش بسیار جدی مواجه شد . در اینجا فقط بر سر فصل ها اشاره شد شما می توانید حدیث مفصلی از این نوع مشاوره ها را در صندوقچه اسرار فتنه گران بیابید که راهکار اجرایی را نیز ضمیمه تحلیل کرده اند !

قسمت دیگری از مقاله :