امام زمان(عج) ؛ جان جانان و با خبر از همه اعمال و خاطرات انسان
امام زمان(عج) ؛ جان جانان و با خبر از همه اعمال و خاطرات انسان
اگر به ما گفتند: در عصر غیبت بگو اللّهمّ عرّ فنی نفسک؛ یعنی در این زمینه کتاب ها بنویسید، در این زمینه درس ها داشته باشید، در این زمینه بحث ها داشته باشید، اسمای حسنای الهی را بحث کنید، دعای جوشن کبیر را درس بخوانید؛ مطمئن باشید این دعاها درسی است. « مناجات شعبانیه » نظیر کفایه یا اسفار و مکاسب نیست که شما پیش هر استادی بتوانید آن را درس بخوانید، یا با چندین جلسه با بعضی از فرازهایش آشنا بشوید. هم مورد مطلب خیلی عمیق است، هم روی آن کمتر کار شده؛ بر خلاف آنجا که مورد مطلب، فعل مکلّف است و هزارها سال رویش کار شده. آن دو عنصر، مایه سهولت فقه و اصول است، این دو عنصر حساس،مایه صعوبت درس مناجات شعبانیه است.
مرحوم سید ابن طاوس در اقبال می گوید :کان حسین ابن خالو یه ا ماماً و اوحد افراد الدّهر فی جمیع اقسام العلم و الادب (1). این ابن خالو یه که راوی مناجات شعبانیه است، از وحیدهای دهر خودش است؛ از علمای کمیاب و کم نظیر روزگار خودش است. این مناجات شعبانیه اوجی دارد، فرودی دارد؛ انسان را اوّل به منادات دعوت می کند، بعد به مناجات فرا می خواند؛ وقتی مرحله ( ندا ) تمام شد، مرحله ( نجوا ) شروع می شود. وقتی مرحله «نجوا » شروع شد، آنگاه انسان خاموش می شود؛ می شود مستمع خوب. از آن به بعد مناجات خدا شروع می شود؛ خدا با او مناجات می کند، انسان در آن لحظه، مستمع خوبی خواهد بود. اینگونه از حرف ها به انسان می رساند که ولی کیست، ولایت یعنی چه؛ هم تکوین را تشریح می کند، هم تشریع را تشریح می کند. دیگر کسی نمی گوید: مگر ملّت مسلمان محجورند تا والی طلب بکنند !! والی کسی است که ولای او به منزله صوم و صلاه از مبانی اصلی دین است.
« ولایت »،مبنای اسلام و دلیلی بر دیگر مبانی آن
شما باب اوّل از ابواب مقدّمات عبادات کتاب قیّم وسائل را حتماً بنگرید. بیش از 30 حدیث نورانی در این باب اوّل هست. بخش مهم این احادیث نورانی برای تبیین مبانی اوّلیه مذهب است که می فرمودند: بن ی السلام علی الخمس؛ یکی نماز است، یکی روزه است، یکی زکات است، دیگری حج است و پنجمی ولایت. در این صحیحه زراره، زراره از امام (ع) می پرسد: در بین این 5 مبنا، کدام یک از این عناصر افضلند ؟ فرمود: » الولایه » أفضل است، لأنّها مفتاحهنّ.چون ولایت،کلید همه مسائل و احکام است. بعد فرمود: و أنّ الوالی هو الدّلیل علیهنّ (2)، تا کسی خیال نکند این ولایت فقط ولایت تکوینی است؛ یا خیال نکند این ولایت فقط تعلیم کتاب و حکمت است؛ یا خیال نکند این ولایت به معنای محبّت و نصرت است ! در عین حال که همه آنها را زیر مجموعه خود دارد، مسأله رهبری، مسأله حکومت، مسأله والی بودن، جزء مبانی دین است. فرمود: لأنّ الوالی هو الدّلیل علیهنّ.
تجلّی « ولایت » در یک مسأله کلامی و دو مسأله فقهی
همین ولایت،3 تا مسأله دارد؛ یک مسأله اش کلامی است، دو تا مسأله اش فقهی. تعیین والی به عهده ذات أقدس له است؛ این مسأله، مسأله کلامی است که خدا به انبیاءش دستور می دهد که ائمه را تعیین کنند، به ائمه می فرماید: به فکر جانشینان خاص و عام تان باشید. وقتی ولاء را از طرف خدا دریافتیم، آنگاه دو تا مسأله فقهی مطرح می شود؛ یکی اینکه بر خود والی واجب است این سمت را بپذیرد، حفظ کند و نشر کند. دیگر اینکه بر مردم واجب است این س مت را تولّی کنند و از بیگانه تبرّی کنند. این تولّی و تبرّی، هم بر خود والی واجب است، هم بر مردم. هر دو مسأله، مسأله فقهی است؛ امّا آن بخش اوّلش، مسأله کلامی است. آنگاه روشن می شود که مهم ترین مسأله و وظیفه در عصر غیبت » انتظار » است. انتظار بعد از معرفت است، معرفت به این که: ا عرفواالله بالله، و الرّسول بالرّ ساله، و اولوا الأمر را با امر به معروف با آن بیان نورانی امام صادق که فرمود: اگر خواستید امامت را بشناسید، باید رسالت را بشناسید واگرخواستید رسالت رابشناسید،باید الوهیت را بشناسید(3).
« انتظار فرج »، از بارزترین مصادیق تقوا
یکی از بارزترین مصادیق تقوا و پرهیز از گناه، انتظار فرج ولی عصر (أرواحنا فداه) است که منتظر آن حضرت بودن، باعث اصلاح خود خواهد بود. چون وجود مبارک ولی عصر افراد صالح را می پذیرد، عالم با عمل را می پذیرد که امیدواریم با تهیّه این ره توشه تقوا جزء منتظران واقعی وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) باشیم.
حضرت ولی عصر(ع) آخرین ذخیره و امام معصومی است که ذات أقدس له برای هدایت جوامع بشری گذاشته است. فریقین نقل کردند که ائمه معصوم 12 نفرند از یک سو و تاریخ قطعی نشان داد که 11 نفر اینها آمدند و رحلت کردند، از سوی دوّم. از مجموع این دو جریان، مطلب سوّم به دست می آید و آن این که امام دوازدهم حضرت مهدی موجود (ع)، امامی است حی و حاضرو تنها موعود نیست، بلکه موجود موعود است و گرنه مهدی موعود را همگان قائلند. بالأخره یک مصلحی هست که در پایان جریان انسانیّت،ظهور می کند. آنکه ما بر آن هستیم و معتقدیم، » مهدی موجود موعود » است و امام زمان نسبت به ما مثل جان است نسبت به بدن واو از اعمال ما کاملاً با خبر است. مصداق کامل این کریمه است: قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤم نون (4)، بارزترین مصداق » مؤمن »، امام است و امام می داند که در قلب ما چه می گذرد. اگر کسی جان جانان بود، از جانها با خبر است. همانطوری که در اعضاء و جوارح ما هر چه می گذرد، جان ما مستحضر است؛ هر چه در جوانح و دلهای ما می گذرد، امام ما هم مستحضر است.
نظر تشریفی خدای سبحان در نگاه کردن به بعضی از بندگان
وقتی می توان به حضور آن حضرت بار یافت که او ما را نگاه کند و اگر او ما را نگاه کرد، مصداق همان خواهیم بود که نظر تشریفی خدا شامل حال انسان می شود. اینها مظهر تام ذات أقدس له اند؛ خداوند در عین حال که علی کلّ شیء شهید(5) است، بکلّ شیء بصیر(6) است، لا یعزب عنه مثقال ذرّه(7) است؛ مع ذلک:لایکلّ مهم الله یوم الق یامه و لا یزکّیهم و لا ینظر لیهم(8). با بعضی ها حرف نمی زند، یک عدّه را نگاه نمی کند؛ امّا با بعضی ها کلام تشریفی دارد، با بعضی نظر تشریفی دارد. این که وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ذات أقدس اله در هر عصری با یک عدّه ای حرف می زند، از همین قبیل است: و کلّمهم فی ذات عقولهم و ناجاهم فی ذات عقولهم(9)
سیر 3 مرحله ای منادات و مناجات بنده و خدای سبحان
متجلّی در ( مناجات شعبانیّه )
شما این مناجات شعبانیه را که لابد می خوانید؛ در این مناجات آمده است: اوّل انسان ندا می دهد، از دور. وقتی نزدیک شد، با خدا مناجات می کند. وقتی مناجاتش تمام شد، دیگر خاموش می شود. می گوید : خدایا! از این به بعد تو دیگر با من مناجات کن، از این به بعد تو من را نگاه کن. من در اثر نگاهم به اینجا رسیده ام، آن هم به عنایت تو. حالا رسیدم به جائی که تو باید نگاه کنی، رسیدم به جائی که تو باید مناجات کنی و ناجیتهم (10) بشوم، لاحظتهم بشوم واین کم مقامی نیست که انسان اینقدر با خدا حرف بزند، منادات داشته باشد؛ تا به مقام مناجات برسد. وقتی به مقام مناجات رسید، از آن به بعد صبر می کند تا ندای الهی شروع بشود. وقتی ندای الهی نصابش را پشت سر گذاشت، نجوای الهی شروع می شود؛ پس خدا با بعضی حرف می زند. آن تصمیم گیری های قاطع، آن اندیشه های روشن که در قلب کسی پیدا شد؛ نباید بگوید: من خودم زحمت کشیدم، این را فهمیدم ! چون: ما بکم من نعمه فمن الله(11).
سخنرانی آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) به مناسبت سالروز میلاد حضرت ولی عصر (عج) در دیدار با فضلاء، طلاب، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ دفتر مقام معظّم رهبری ـ 1375 : نیز سخنرانی معظم له در خطبه دوّم نماز جمعه قم ـ 13/ 9/ 1377
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) اقبال الأعمال/ 685 ـ فصل فیما نذکره من الدّعاء فی شعبان مروی عن ابن خالویه
(2) وسائل الشیعه/ 1/ 13 (3) کافی/1/85 (4) توبه/ 105 (5) مائده/ 117
(6) ملک/ 19 (7) سبأ/ 3 (8) آل عمران/ 77 (9) نهج البلاغه/ خ 222
(10) بحار الأنوار/ 91/ 96 (11) نحل/ 53
اگر به ما گفتند: در عصر غیبت بگو اللّهمّ عرّ فنی نفسک؛ یعنی در این زمینه کتاب ها بنویسید، در این زمینه درس ها داشته باشید، در این زمینه بحث ها داشته باشید، اسمای حسنای الهی را بحث کنید، دعای جوشن کبیر را درس بخوانید؛ مطمئن باشید این دعاها درسی است. « مناجات شعبانیه » نظیر کفایه یا اسفار و مکاسب نیست که شما پیش هر استادی بتوانید آن را درس بخوانید، یا با چندین جلسه با بعضی از فرازهایش آشنا بشوید. هم مورد مطلب خیلی عمیق است، هم روی آن کمتر کار شده؛ بر خلاف آنجا که مورد مطلب، فعل مکلّف است و هزارها سال رویش کار شده. آن دو عنصر، مایه سهولت فقه و اصول است، این دو عنصر حساس،مایه صعوبت درس مناجات شعبانیه است.
مرحوم سید ابن طاوس در اقبال می گوید :کان حسین ابن خالو یه ا ماماً و اوحد افراد الدّهر فی جمیع اقسام العلم و الادب (1). این ابن خالو یه که راوی مناجات شعبانیه است، از وحیدهای دهر خودش است؛ از علمای کمیاب و کم نظیر روزگار خودش است. این مناجات شعبانیه اوجی دارد، فرودی دارد؛ انسان را اوّل به منادات دعوت می کند، بعد به مناجات فرا می خواند؛ وقتی مرحله ( ندا ) تمام شد، مرحله ( نجوا ) شروع می شود. وقتی مرحله «نجوا » شروع شد، آنگاه انسان خاموش می شود؛ می شود مستمع خوب. از آن به بعد مناجات خدا شروع می شود؛ خدا با او مناجات می کند، انسان در آن لحظه، مستمع خوبی خواهد بود. اینگونه از حرف ها به انسان می رساند که ولی کیست، ولایت یعنی چه؛ هم تکوین را تشریح می کند، هم تشریع را تشریح می کند. دیگر کسی نمی گوید: مگر ملّت مسلمان محجورند تا والی طلب بکنند !! والی کسی است که ولای او به منزله صوم و صلاه از مبانی اصلی دین است.
« ولایت »،مبنای اسلام و دلیلی بر دیگر مبانی آن
شما باب اوّل از ابواب مقدّمات عبادات کتاب قیّم وسائل را حتماً بنگرید. بیش از 30 حدیث نورانی در این باب اوّل هست. بخش مهم این احادیث نورانی برای تبیین مبانی اوّلیه مذهب است که می فرمودند: بن ی السلام علی الخمس؛ یکی نماز است، یکی روزه است، یکی زکات است، دیگری حج است و پنجمی ولایت. در این صحیحه زراره، زراره از امام (ع) می پرسد: در بین این 5 مبنا، کدام یک از این عناصر افضلند ؟ فرمود: » الولایه » أفضل است، لأنّها مفتاحهنّ.چون ولایت،کلید همه مسائل و احکام است. بعد فرمود: و أنّ الوالی هو الدّلیل علیهنّ (2)، تا کسی خیال نکند این ولایت فقط ولایت تکوینی است؛ یا خیال نکند این ولایت فقط تعلیم کتاب و حکمت است؛ یا خیال نکند این ولایت به معنای محبّت و نصرت است ! در عین حال که همه آنها را زیر مجموعه خود دارد، مسأله رهبری، مسأله حکومت، مسأله والی بودن، جزء مبانی دین است. فرمود: لأنّ الوالی هو الدّلیل علیهنّ.
تجلّی « ولایت » در یک مسأله کلامی و دو مسأله فقهی
همین ولایت،3 تا مسأله دارد؛ یک مسأله اش کلامی است، دو تا مسأله اش فقهی. تعیین والی به عهده ذات أقدس له است؛ این مسأله، مسأله کلامی است که خدا به انبیاءش دستور می دهد که ائمه را تعیین کنند، به ائمه می فرماید: به فکر جانشینان خاص و عام تان باشید. وقتی ولاء را از طرف خدا دریافتیم، آنگاه دو تا مسأله فقهی مطرح می شود؛ یکی اینکه بر خود والی واجب است این سمت را بپذیرد، حفظ کند و نشر کند. دیگر اینکه بر مردم واجب است این س مت را تولّی کنند و از بیگانه تبرّی کنند. این تولّی و تبرّی، هم بر خود والی واجب است، هم بر مردم. هر دو مسأله، مسأله فقهی است؛ امّا آن بخش اوّلش، مسأله کلامی است. آنگاه روشن می شود که مهم ترین مسأله و وظیفه در عصر غیبت » انتظار » است. انتظار بعد از معرفت است، معرفت به این که: ا عرفواالله بالله، و الرّسول بالرّ ساله، و اولوا الأمر را با امر به معروف با آن بیان نورانی امام صادق که فرمود: اگر خواستید امامت را بشناسید، باید رسالت را بشناسید واگرخواستید رسالت رابشناسید،باید الوهیت را بشناسید(3).
« انتظار فرج »، از بارزترین مصادیق تقوا
یکی از بارزترین مصادیق تقوا و پرهیز از گناه، انتظار فرج ولی عصر (أرواحنا فداه) است که منتظر آن حضرت بودن، باعث اصلاح خود خواهد بود. چون وجود مبارک ولی عصر افراد صالح را می پذیرد، عالم با عمل را می پذیرد که امیدواریم با تهیّه این ره توشه تقوا جزء منتظران واقعی وجود مبارک ولی عصر (أرواحنا فداه) باشیم.
حضرت ولی عصر(ع) آخرین ذخیره و امام معصومی است که ذات أقدس له برای هدایت جوامع بشری گذاشته است. فریقین نقل کردند که ائمه معصوم 12 نفرند از یک سو و تاریخ قطعی نشان داد که 11 نفر اینها آمدند و رحلت کردند، از سوی دوّم. از مجموع این دو جریان، مطلب سوّم به دست می آید و آن این که امام دوازدهم حضرت مهدی موجود (ع)، امامی است حی و حاضرو تنها موعود نیست، بلکه موجود موعود است و گرنه مهدی موعود را همگان قائلند. بالأخره یک مصلحی هست که در پایان جریان انسانیّت،ظهور می کند. آنکه ما بر آن هستیم و معتقدیم، » مهدی موجود موعود » است و امام زمان نسبت به ما مثل جان است نسبت به بدن واو از اعمال ما کاملاً با خبر است. مصداق کامل این کریمه است: قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤم نون (4)، بارزترین مصداق » مؤمن »، امام است و امام می داند که در قلب ما چه می گذرد. اگر کسی جان جانان بود، از جانها با خبر است. همانطوری که در اعضاء و جوارح ما هر چه می گذرد، جان ما مستحضر است؛ هر چه در جوانح و دلهای ما می گذرد، امام ما هم مستحضر است.
نظر تشریفی خدای سبحان در نگاه کردن به بعضی از بندگان
وقتی می توان به حضور آن حضرت بار یافت که او ما را نگاه کند و اگر او ما را نگاه کرد، مصداق همان خواهیم بود که نظر تشریفی خدا شامل حال انسان می شود. اینها مظهر تام ذات أقدس له اند؛ خداوند در عین حال که علی کلّ شیء شهید(5) است، بکلّ شیء بصیر(6) است، لا یعزب عنه مثقال ذرّه(7) است؛ مع ذلک:لایکلّ مهم الله یوم الق یامه و لا یزکّیهم و لا ینظر لیهم(8). با بعضی ها حرف نمی زند، یک عدّه را نگاه نمی کند؛ امّا با بعضی ها کلام تشریفی دارد، با بعضی نظر تشریفی دارد. این که وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ذات أقدس اله در هر عصری با یک عدّه ای حرف می زند، از همین قبیل است: و کلّمهم فی ذات عقولهم و ناجاهم فی ذات عقولهم(9)
سیر 3 مرحله ای منادات و مناجات بنده و خدای سبحان
متجلّی در ( مناجات شعبانیّه )
شما این مناجات شعبانیه را که لابد می خوانید؛ در این مناجات آمده است: اوّل انسان ندا می دهد، از دور. وقتی نزدیک شد، با خدا مناجات می کند. وقتی مناجاتش تمام شد، دیگر خاموش می شود. می گوید : خدایا! از این به بعد تو دیگر با من مناجات کن، از این به بعد تو من را نگاه کن. من در اثر نگاهم به اینجا رسیده ام، آن هم به عنایت تو. حالا رسیدم به جائی که تو باید نگاه کنی، رسیدم به جائی که تو باید مناجات کنی و ناجیتهم (10) بشوم، لاحظتهم بشوم واین کم مقامی نیست که انسان اینقدر با خدا حرف بزند، منادات داشته باشد؛ تا به مقام مناجات برسد. وقتی به مقام مناجات رسید، از آن به بعد صبر می کند تا ندای الهی شروع بشود. وقتی ندای الهی نصابش را پشت سر گذاشت، نجوای الهی شروع می شود؛ پس خدا با بعضی حرف می زند. آن تصمیم گیری های قاطع، آن اندیشه های روشن که در قلب کسی پیدا شد؛ نباید بگوید: من خودم زحمت کشیدم، این را فهمیدم ! چون: ما بکم من نعمه فمن الله(11).
سخنرانی آیت الله جوادی آملی (دامت برکاته) به مناسبت سالروز میلاد حضرت ولی عصر (عج) در دیدار با فضلاء، طلاب، دانشجویان و اقشار مختلف مردم ـ قم؛ دفتر مقام معظّم رهبری ـ 1375 : نیز سخنرانی معظم له در خطبه دوّم نماز جمعه قم ـ 13/ 9/ 1377
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) اقبال الأعمال/ 685 ـ فصل فیما نذکره من الدّعاء فی شعبان مروی عن ابن خالویه
(2) وسائل الشیعه/ 1/ 13 (3) کافی/1/85 (4) توبه/ 105 (5) مائده/ 117
(6) ملک/ 19 (7) سبأ/ 3 (8) آل عمران/ 77 (9) نهج البلاغه/ خ 222
(10) بحار الأنوار/ 91/ 96 (11) نحل/ 53